سفره ی حرضت ابوالفرض!!!

      ( نپرسین تو از کجا این چیزارو میدونی !!...یه خروس بی محل خیلی چیزا میدونه ....خیلی چیزا !!! )

سفره میندازن از این ور تا اون ور ... اونوخ توش شمع روشن میکنن ...آجیل مشگل گشا میذارن و هف هشت قلم غذا و دسر......قبلشم میرن آرایشگاه خودشون رو هفت قلم آرایش کرده و چسان فسان میکنن که چی؟..میخوان برن سفره ابوالفضل خونه زی زی خانوم ....آرایشگاه نرفته اگه یه وخ برن حاجتشون رو نمی گیرن..... فلانی ناراحت میشه !! میگه چرا میک آپ عروس نکردی ؟... چرا موهاتو  های لایت نکردی ؟....چرا خط لبت کم رنگه ؟....چرا رژ بنفش نزدی ؟...

آرایش که تموم شد لباسایه آنچنانی که اندام و جوارح رو بیشتر جلوه میده میپوشن و یا علی مدد !! پیش بسوی سفره ابوالفضل.... ..حالا سر این سفره که میشینن یه خانومی شروع میکنه به بیانات .....خیلی جالبه خداییش !!...تو یکی از این مجالس اون خانومی که وعظ میکرد یه دفه گفت خانوم فاطمه الان اینجاست ...بو کنید ...؟...بوی عطر تنشو !!!.....آره خداییش !!...خانوم فاطمه اومده تو اون مجلس لباسایه جدیدتون رو ببینه ....آرایش هایه آنچنانی تونو ببینه .....غیبت کردن هایه بی رویه تونو بشنوه ...... شوخی هایه زنانه که آدم از گفتنش شرم داره رو بشنوه ......سفره رنگارنگتون رو ببینه ....طلا جواهرات سرو گردنتون رو ببینه !!

بعدشم شروع به تناول انواع و اقسام اغذیه و اشربه میکنن و بعد تازه اول مجلسه .....مجلس چی ؟...مجلس غیبت ......دو به هم زنی ......پاپوش دوزی ....دروغ بافی .......آدرس فلان دکتر جراح رو به هم دادن واسه فلان کار ....از دماغ فریده خانوم تعریف کردن که اوا خاک عالم چی خوب شده عمل کردی عزیزم !......از شوهر زری خانوم که تازگی شلوارش دوتا شده ....از بی عرضه گی شوهر ملوس خانوم....و از هزار کوفت و زهر مار دیگه ...

یه خورده که میگذره صدای استریو بلند میشه !! گویا اگه تو مجلس سفره حضرت ابولفضل نرقصن قبول نمیشه اون مجلس !!...ترکی ...خارجی ...ایرانی ....بابا کرم......( کور بشه هر کی نتونه ببینه !!)

مجلس هم که تموم میشه صابخونه یکی یه بسته آجیل مشگل گشا ( این آجیل مشکل گشا منو کشته ! کشته بخدا......!! آجیل و مشکل گشایی ؟؟ وای برما .....وای برما !! ) و یه ظرف یه بارمصرف شله زرد میده دست هر مهمونی و میگه تبرکه خواهر !!....آره خیر سرت تبرکه !!!ارواح عمه ات ..!!

این روزا این سفره ها دیدنی شده حالا بگذریم که اصلا فلسفه انداختن این سفره ها چیه و از کجا اومده و باب شده ....یا اینکه چرا سفره فلان امام باید همه چیش سبز باشه و سفره فلان امام نارنجی !! سر سفره فلان امام باید عدس پلو با خرما باشه و سر سفره فلان امام اش رشته با کوکوی سبزی و شله زرد !! اصلا اینا چیه ؟ کدوم سند و مدرک معتبر پشت ایناس ....کدوم حدیث و روایتی تعریف و تایید میکنه اینارو ؟؟

حالا اگه از همه اون مهمونا یکی یکی بپرسن اسم دوازده امامتونو پشت سر هم بگین همشون مثه خر تو گل گیر میکنن و به تته پته میوفتن ......اونوخ اگه بگی اسم ده نوع رژ لب رو بگو مثه بلبل لب میترکونن !!! و چهچه میزنن !!

اصن ابوالفضل امام چندمتونه ؟؟......اصن ابوالفضله یا ابوالفرض !!!!

 

**محرم هم که شروع شده و کار کاسبی یه عده رونق گرفته. داشتم از دانشگاه می اومدم دیدم از تالار وحدت یه کالسکه با اسب که روش یه نفری با لباس جنگی که یه پر بزرگ قرمز رو کلاهش بود داره میاد. یه پنج شیش تا اسب هم دنبالش بودن و با بلندگو یه سری حرفهایی می زدند. خیابون رو هم بسته بودند.نمی دونم!! داستان دردناکه ولی بگو حالا نتیجه ی اخلاقی داستان چیه. معمولا هیج جایی به این نکته اشاره نمی کنن.میشینن یه تراژدی تکراری رو هر سال تو گوش ملت می کنن و ملت بیچاره هم یاد بدبختی های خودش می افتن و می زنن زیر گریه. ولی حالا راه امام چی بود و واسه چی این کار رو کرد ٫ حرفی ازش زده نمیشه! یه سوال همیشه واسه من مطرح بوده: یه عده رو می بینم تا چراغ های این هیئت هایی که مارو به زور توش نگه داشتند خاموش میشه و مداح میگه : های های این افراد می زنن زیر گریه. نمی دونم. می خواستم بپرسم این افراد کارشون درسته یا نه؟! آخه های های که گریه نداره؟!

  باز می بینم امسال یه حرکتهای خوبی داره میشه. نیرو انتظامی چسباندن عکس و این حرفها رو ممنوع کرده. از ساعت ۱۲ شب به بعد هم هیئت ها باید برنامه شون رو تعطیل کنند. آقای قرائتی امروز حرفهای قشنگی راجع به عزاداری و نحوه ی صحیحش زد. بازم جای امیدواری هست.

راجع به این هفته ی امتحانات تو پست بعدی می نویسم که بدونی چه بر  ما گذشت!!!

گفتم آهندلی کنم چندی              ندهم دل به هیچ دلبندی

سعدیا دور نیکنامی رفت              نوبت عاشقی است یکچندی