۱.)
گفتی غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟
شیرین ِ من ٫برای غزل شور و حال کو؟
پر میزند دلام به هوای غزل ولی
گیرم هوای پر زدنام هست٬ بال کو؟
۲.) از دست رفتی!
چرا دروغ بگم ٫ از دستت دادم.....
۳.) من پا برجام مثل دماوندم ٫ من پابرجام مثل ایرانم
اگه زمینم خوردم ایستادم....
و قاف
حرف آخر عشق است
آنجا که نام من آغاز میشود
...................قیصر
×××××××××××××××××××××مرحوم قیصر امین پور
.
خدا رحمتش کنه. واقعا شاعر بود.
سلام
خدا ایشان رو رحمت کنه واقعا شاعر توانایی بود...
مطلب شما هم بسیار زیبا بود
به من هم سری بزنید......
موفق باشی...شوریده
منبع! بی اخلاق!
سلام
با تصاویری از سفر عشق به روزم