م...ر...گ...

مادربزرگم...

هم مادر خوبی بود هم بزرگ خوبی...

خیلی شیرین بود...هم حرفهایش...هم غذا هایش...برای همین بود که بیماری قند داشت...

اما دریغ..بعضی ها هستند که زودتر از طبیعتشان پیر می شوند...

 نمی دانم از رفتنش عبرت گرفتیم یا نه...اما هر چه بود رفتنش برایمان تلخ تمام شد...

خدایش بیامرزد...

نظرات 7 + ارسال نظر
سید علی شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:55

تسلیت این حقیر رو هم بپذیر.

شما آقایی...
ممنون...

Gabriel شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 15:20

سلام...عیدتون مبارک....ورود همیشگیتون را به این سایت تبریک میگم.

نه یادم نرفته ....:ما رو هم تو غمتون شریک بدونید.وتسلیت اینجانب رو پذیرا باشید.امیدوارم اخرین غمتان باشد...

سلام..عید شما هم مبارک...قضیه ورود و سایت چیه؟...
از بابته هم دردیت هم ممنون...

ایراندوست دوشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 00:29

تسلیت می گم و ...... همین
ما رو هم تو غمتون شریک بدونید .......

...ممنون...و همین...

هم کلاسی دوشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 15:03

منم تسلیت عرض میکنم. ...ما رو هم تو غمتون شریک بدونید..

مرسی!...

ترانه ی خلقت شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 17:13 http://taraneyekhelghat7.blogfa.com

سلام
واقعا متاسف شدم.
خدایش بیامرزد.

ترانه ی خلقت یکشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 14:50 http://taraneyekhelghat7.blogfa.com

سلام
مرسی که برام وقت گذاشتین و برام نظر گذاشتین.
موفق باشین.
هر موقع آپیدین به من بگین لطفا.
مرسی

ترانه ی خلقت جمعه 2 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:52 http://taraneyekhelghat7.blogfa.com

سلام
چرا دیگه آپ نمی کنین؟
من هی سر می زنم ولی خبری نیست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد