برف ؛ نعمت یا عذاب!

سلام
یه دو سه هفته ای هست که کل ایران عزیزمون در برف  و سرما و یخبندان به سر می بره! تقریبا تمام نیمه شمالی ایران هوای سردی رو پشت سر گذاشته.
( نه ٬ نمی خوام گزارش سازمان هواشناسی بدم)
بهترین شکر نعمت مگه استفاده درست از نعمت نیست؟ یادمه دبستان که بودیم بهمون      می گفتن که روز معلم یا روز مادر نمی خواد هدیه ای به آنها بدید ٬درس خوندن شما بهترین هدیه به آنها است. خلاصه  شده بودیم رفته بود...
حالا هم که خدا داره به ما نعمت می ده و قدرتش رو نشون میده ٬ عرضه درست استفاده کردنش رو نداریم. از برف نمیشه استفاده کرد؟ حداقل نگیم خدایا این برف رو قطع کن بابا! مردیم...

مطلع شدم که توی گیلان / رشت  دو متر برف اومده. آب قطع شده. برق ۸ ساعت قطع شده بوده. خیابانها قابل عبور و مرور نیست. نانوایی ها دو روزه بسته است. شنیدم که خانواده ای برای تامین آب از بالای پشت بام خود برف اورده و آب کرده و خورده!! باور می کنید؟ این رو از دهن یکی از اهالی اونجا شنیدم که : این برف عذابه نه نعمت  .
فرماندار رشت هم پشت تلویزیون می گه که برق دو منطقه ۱ ساعت قطع بوده و مشکل خاص دیگه ای نداریم!!  وقتی که پدرم با تلفن با یکی از اهالی اونجا صحبت می کرد ٬ یارو فحش می داد به فرماندار و می خواست بره خفه اش بکنه اینم وضع رضایت ما از نعمت خداوند...
یادم رفت بگم:  برف پارو می کنن ٬ هشتاد هزار تومان
-----------------------------------------------------------------------------------------------------

عشق از دوستی پرسید :تفاوت منو تو در چیست؟دوستی گفت من دیگران را با سلامی آشنا میکنم تو با نگاهی.... من اونهارو با دروغ از هم جدا میکنم تو با مرگ...


رسول
 

نظرات 6 + ارسال نظر
فرهاد جمعه 23 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 21:20 http://delshodegan.blogsky.com

آقا رسول با اینکه سنی ... اما من اینجوری نیومده بودم جلو.از این کار آخرت خوشم نیومد.

منظورت رو اصلا متوجه نشدم!!

علی یکشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 03:59 http://kaboosi.persianblog.com

با عرض سلام وخسته نباشید وهمچنین ضمن تشکر از زحمات شما به خاطر مطالبی که در این وبلاگ ارائه می دهید
http://kaboosi.persianblog.com
علیرضا کابوسی گرگانی
در ضمن وبلاگ من هم جو ک ولطیفه است خوندنش خالی از لطف نیست
ممنونم

پیر خمین یکشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 09:23 http://pire-harat.blogsky.com

گرت خوی من آمد ناسزاوار
تو خوی نیک خویش از دست مگذار

دکتر۲۶ یکشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 10:40

با مرگ نه...با شهادت.و چه چیز زیبا تر از اون مرگ...؟

مصطفی محوی چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 13:03

اون چیزی که دو تا کبوتر عاشق را از هم جدا میکند اتمام عشق است نه دروغ و این...

شهاب پنج‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 20:49

اون دوسته سرش رو پایین انداخته بود و بعدش سلام کرد؟ !!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد