آشتی برای پیش گیری از...

به نام آنکه قلب را به عشق و دل را به مهر آکنده ساخت...

یکی دو روزه که در یکی دو تا از این وبلاگ ها مشکلاتی پیش اومده که شاید باعث از بین رفتن صمیمیتی بشه که در طی این درست شده.( یعنی اگه بخواد همین جوری پیش بره حتما میشه!).

1-     اولا به گفته پیر مغان نباید کدورت های شخصی رو تو این محیط وارد کرد.

2-     غیر از اون رسول هم گفته که وبلاگ جای این حرف ها نیست.

برای همین من از طرف خودم و سایر دوستان یعنی رسول، حسین و رضا (که بعضیا فکر میکنن من باهاش مشکل دارم ولی این طور نیست!) اعلام میکنم که ما با کسی سر جنگ نداریم و با همه در صلح و صفا هستیم ...
ضمنا اگر کسی هم دنگ و فنگ راه انداخت ما نداریم کسی را سر جنگ...
و به گفته بعضی از دوستان - که زندگی زیباست اگر زیبا بنگریم - ما هم سعی می کنیم زندگی رو رسم خوشایندی ببینیم...
 

زندگی رسم خوشایندی است

زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ

زندگی پرشی دارد اندازه عشق

زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو  برود

زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد

زندگی گل به توان ابدیت    

زندگی ضرب زمین در ضربان دلهاست

زندگی هندسه ساده تکرار نفس هاست

آری آری زندگی زیباست

زندگی آتشگهی دیرنده پا برجاست

گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست

ور نه خاموش است و خاموشی گناه ماست...

 

محمد

نظرات 8 + ارسال نظر
سیاوش چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 20:36 http://pesar-e-bad.blogsky.com

سلام
خوشحال میشم اگه یه سری به وبلاگ تازه تاسیس من بزنی
منتظرتم

[ بدون نام ] چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 21:49

از این که کدورت ها داره بر طرف میشه خوشحالم.البته امیدوارم که بر طرف بشه...

پیر خمین چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 23:55 http://pire-harat.blogsky.com

تذکری بود بس بجا!

رضا پنج‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 00:05

سلام !
۱. من هم ورود عضو جدید رو به وبلاگ تبریک می گم !
۲. امیدوارم که در راه هدفت قدم برداری و موفق باشی !
۳. منظورت از رضا من بودم ؟
۴. به نظرم زندگی یک حس غریبی است که یک انسان مهاجر دارد !

سلام!
متاسفانه الان بین چند رضا شک کردم که شما کدومشون هستید.ولی چوخ احتمال میدم همونی باشید که من گفتم باید بگم که طبق گفته -آیا- شاید بهتر بود اینجا مطرحش نمیکردم.ولی چون واسه بعضیا سوء تفاهم پیش اومده بود گفتم...

رضا پنج‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 04:55

راستی الهه مهر چی شده ؟

آیا؟ جمعه 30 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 20:36 http://?

مبارکه..!
ایشالله بدونی که باید چی کار کنی و می دونم که میدونی!
واینکه به حس من دچار نشی و مجبور بشی که بی خیال همه چی بشی!!
اگه این موضوع رضا رو این جا مطرح نمی کردی بهتر می بود!
چون خودشم نمی دونه..!
بعدشم از این حرفا خواهش می کنم راه نندازین لطفا همین جا تمومش کن حتی اگر اون کوتاه نمیاد!
خوب بالاخره یه فرقی باید داشته باشی دیگه؟!!؟
همین..!!

پیام جمعه 30 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 20:47 http://insunset.blogsky.com

۱.اان الله بما تعملون بصیرا
۲.جنگ ما نیز از بهر نزاع جنگ ما جنگ دل و قلب ماست
۳.من هم از همه معذرت می خواهم
۴.حرمت گدا می خواد یا نمی خواد
۵.پسر فاطمه مهر منو مهتاب منه

خوشحالم - همین...

رسول سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 13:52

اگر هست با ما ترا رای جنگ
مرا با تو رعنا سر جنگ نیست
اگر نیست در قلب من جای تو
روم جای دیگر جهان تنگ نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد