زندگی = کنکور ؟

اگه تابحال کنکور داده باشید میدونید که علاوه بر ۱۱ سال تحصیل مداوم تا قبل از کنکور باید سال آخر را شبانه روز تلاش کرد و درس خوند تا بتونید در آزمون کنکور موفق باشید.

نکته جالب کنکور در این است که شما یکسال زحمت می کشید تا ماحصل زحمات خودتون رو توی یک امتحان چهارساعته بگیرید.

فرض کنیم که شما توی کنکور موفق شدید و وارد دانشگاه هم شدید. بعد از چهار سال درس خواندن دوباره باید از پس کنکور فوق لیسانس بر  بیایید. یعنی دوباره حدود ۶ ماه تلاش شبانه روز انجام دهید تا در کنکور موفق شوید. حال اگر شما در کنکور اول موفق نمی شدید طبیعتا وارد دانشگاه هم نمی شدید و مجبور بودید یکسال دیگه تلاش کنید تا بتوانید در کنکور سال بعد موفق باشید.

اینها رو گفتم تا یک شبیه سازی با روال زندگی انجام دهم. شاید بنظر خیلی از شماها و البته من خیلی از روزهای زندگی شبیه هم هستند و به قول معروف برنامه های فردا و پس فردای زندگی روشن و معلوم هستند و شاید خیلی جذابیتی نداشته باشند اما اگر با داستان کنکور یک مقایسه ای انجام دهیم می بینیم که روزهای قبل از کنکور هم خیلی شبیه هم هستند. شما صبح از خواب بیدار میشید تا ظهر درس می خونید. استراحت می کنید. تا شب درس می خونید و دوباره می خوابید. درست شبیه یک ماشین مکانیکی. اما کسی از این وضعیت تکراری شکایتی نمی کنه چون همه می دونند که همه این روزهای تکراری مقدمه ای هستند برای رسیدن به یک موفقیت - قبولی کنکور- همه می دونند که اگر این روزهای تکراری قبل از کنکور رو از دست بدهند. موفقیت رو از دست داده اند. همه یکسال تلاش میکنند تا در یک آزمون چهار ساعته طعم موفقیت رو بچشند. توی زندگی هم این قانون برقرار است یعنی باید روزهای تکراری و شبیه هم رو از دست ندهی تا بتونی توی زندگی به موفقیت دست پیدا کنی. در حقیقت آنچه که در طی این روزهای تکراری کسب می کنی تورو برای پیروزی توی یک امتحان آماده می کنه. امتحانی که شاید مدتش چند دقیقه بیشتر نباشه. اگر تو این روزهای تکراری رو از دست دادی اونوقته که توی امتحان جا می مونی. این شکست توی امتحان نه تنها باعث می شه که امتیازات اون امتحان رو از دست بدهید بلکه باعث میشه اجازه ورود به امتحانات سطح بالاتر را از دست بدهید. همانطور که تا در کنکور سراسری قبول نشوید اجازه کنکور فوق لیسانس رو نخواهید داشت.

یک شباهت دیگری هم بین کنکور و زندگی وجود دارد و آن اینکه ماحصل زحمات فرد در یک امتحان چهار ساعته تعیین می شود چهار ساعتی که برای شما که مشغول امتحان هستید حیاتی است اما همین چهار ساعت برای کارمند و بقال و ... مثل بقیه چهار ساعتهای تکراری دیگر است. توی زندگی هم لحظاتی وجود دارد که برای شما به منزله امتحان بحساب می آید حال آنکه برای سایر افراد و نزدیکان شما این لحظات مثل بقیه لحظات زندگی است. پس حواستون به این لحظات حساس زندگی باشه.

کنکور یک تفاوتی هم با زندگی واقعی داره و اون هم اینه که زمان کنکور معلومه مثلا ۹ تیر ۱۳۸۵ ساعت هفت ونیم صبح.اما زمان امتحانات زندگی نامشخصه و درست لحظه ای که انتظار اون رو ندارید زمان امتحان فرا می رسد. این وضعیت کار رو مشکل می کنه چونکه باید هر لحظه آماده باشید

 

 نگو بار گران بودیم و رفتیم                               نگو نامهربان بودیم و رفتیم

 آخه این حرف ها دلیل محکمی نیست             بگو با دیگران بودیم و رفتیم...

نظرات 10 + ارسال نظر
فرهاد.آیینه جمعه 17 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 11:04 http://mirror.blogsky.com

خوشحالم که هنوز چون تویی پیدا میشه که وقت بذاره و روی این مسایل فکر کنه...من که زیاد نمی تونم...ولی خوشحالم که تو میتونی...موفق باشی...

یه ذره فکر کنی می بینی همیشه وقت برای فکر کردن هست. ولی هر وقت بخوای عمل کنی می بینی وقت نداری!

پشوتن جمعه 17 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 13:44

movafegham.

پشوتن جمعه 17 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 14:01

agha man taze kolle post haye shoma ro khundam
kolli hal kardam
khaste nabashi

ya hagh

کل پستها؟!!
دمت گرم بابا. خیلی حال دادی!!!

محمد شنبه 18 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 18:39 http://delbareaval.persianblog.com/

فیلم پشت کنکوری ها یادته: همون سالی بود که ما کنکور رو داشتیم؛ بعضی وقت ها با آهنگ اون از خواب بیدار میشدیم. زندگی کنکوره عزیز؛.....

کنکور رو کی می بره اون که درس بیشتر می خونه
کلاس و درس و کنکور...
من شب و روز درس می خونم تا..
کلی خاطره زنده شد

محمد شنبه 18 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 19:28 http://delbareaval.persianblog.com/

درضمن این رو هم بگم که؛ با یک نگرشی، شاید هیچ روزی تکراری نباشد.

آره یه حدیث هم داریم که میگه کسی که دو روزش مثل هم باشه ضرر کرده و ...

سجاد! شنبه 18 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 23:22 http://bulk.persianblog.com

این قدرا هم کنکور خفن نیستا! از ما که گفتن بود!... یا علی مددی!

حسین یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 16:37 http://totanj

تعبیر زیبایی بود .
اما کو . ... !!

فرهاد.دلشدگان دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 00:03

دلم از اشتباه محاسباتی هام گرفته. چرا همه ش این کنکور زندگی رو گند می زنیم. اون بدترین همگامانی که می تونیم بدیم...


و اما حسین... از دستت ناراحت شدم... بی تعارف گفتم...

علی سعیدی پنج‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:17

چقدر فکر کردی این...... ها رو پشت سر هم ردیف کردی!!!!

حالا برنامه من صبح پا میشی میری مدرسه تا ظهر ... می خوابی پا میشی ... میدی تا تا شب بعدش میری خونه دوباره... میدی یه ذره غرغر میشنوی و تکرار تا ۵ شنبه . جمعه رو کلا ... میدی و خودت هم نمی فهمی چه ... ای دادی!

اما تکراری نیست هم... ش هم مدل دادنش!





یا حق

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 09:47

میزی برای کار
کاری برای تخت
تختی برای خواب
خوابی برای جان
جانی برای مرگ
مرگی برای یاد
یادی برای سنگ
این بود زندگی؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد