بمون

™ بعد از مدتها دوباره می خواهم بنویسم . نه اینکه تو این مدت حرفی برای گفتن نداشته با شم نه ٬ پشت کیبورد کاری نمیتونم انجام بدم . همینجوری می شینم و زل می زنم به کیبورد ٬ تموم خاطرات از جلوی چشمام می گذره ولی دستم به تایپ نمیره.


™ فردا روز آخر هفته شهدا ست . خیلی دوست داشتم تهران می بودم . به یاد اون چهار سالی که نشستیم.دونه دونه نام شهید ها رو خوندن ؛ با اون لحنی که می دونید « شْهیــــــــد ... ». به یاد نمایشگاه که سال اول کمک کردیم و اون شبی که مدرسه موندیم تا کار نمایشگاه تموم بشه و نشد . هر چهار سال روز اول و دوم تعطیل بود . یاد شهید هایی که پارسال اوردن . یاد اینکه با بچه هماهنگ می کردیم کجا بشینیم . یاد لحظه هایی که خندمون می گرفت ... . اما الان دلم لک زده واسه یک ربع اونجا نشستن .


™ لحظه های بی تو بودن می گذره اما به سختی . این که هست ! ولی نمی دونم چرا لحظه های با اون بودن هم اینقدر سخت می گذره . یعنی من بلد نیستم چی جوری مدیریت کنم . با کلی حسرت منتظر می مونی تا بیاد ولی وقتی میاد دلشو میشکنم . کاش بدونه ته دلم هیچی نیست٬ از بی عرضه گیمه .


™ قصه ٬ قصه عادته . هر چی مشکله از این عادته . وگرنه اتفاق خاصی نیفتاده . باید اینو بدونی . اندکی صبر سحر نزدیک است

™ یاد باد . یاد گذشته شاد باد .
نظرات 7 + ارسال نظر
علی سعیدی پنج‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:00

بسیار حیف شد توفیق دیدار حضرت عالی را از دست دادیم !!!!!!!!!!!!(دامت افاضاته شاید هم افاظاته نمیدونم)

منم دستم به تایپ نمیره البته تقصیره افکارم نیستا تمرینم کمه!!!!!!

خیلی احساس می کنم نوک زدی به هر گوشه ای که دستت‌ (ذهنت) رسیده ...




یا حق

۱- هیچکدوم !
۲- (‌:
۳- خیلی احساس نکن ..

فرهاد دلشدگان جمعه 24 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 09:31

ایول رفیق... آره من هم حسرت می خورم که چرا تا حالا که اون جلو می نشستیم اینقدر استفاده نکردیم... حالا که باید قاطی فارغ التحصیلا اون ته بشینیم میفهمم....

ولی فقط حسرت می خوریم

حامد جمعه 24 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 10:26

۱. نوک زدن؟؟!!!
۲. جات خالی تنها کاری که نکردم استفاده معنوی بود. بسیار نشاط رفت.

۱- !
۲- چه بسا ما نیز..

فرهاد... جمعه 24 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 11:43 http://mirror.blogsky.com

سلام...داغ دلم رو تازه کردی حسین جون...
لحظه های بی تو بودن می گذره اما به آسونی...چون تو خواستی که دلم شاد بمونه ...تا از غصه زود پیر نشه...

من که اینطور نیستم

احمد جمعه 24 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 16:33 http://www.mirror.blogsky.com

هرگز نخواستم که به داشتن تو عادت بکنم...

شاکی شنبه 25 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 08:57

همه وبلاگ هاتون کس شعره...

علیرضا شنبه 25 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 21:11 http://www.toranj.blogsky.com

عادت به ن مهمه مثل نبودن و نداشتن و ...
حیف که امسال نبودم که بازم خاطره شه !
نبودنت مهم نیست مهم اینه که بمونی فقط !!!

۱- حتی نـــــــــنوشتن !
۲- منم
۳- فکر کردی اون کیه ؟ یه ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد