اینجا ایران است؛ قرن بیست و یکم!

  • یادمه قدیما روی پارچه های ترحیم می نوشتن:

انا لله و انا الیه راجعون

     برادر ارجمند، جناب آقای ... مصیبیت وارده را به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال علو درجات را برای آن مرحوم خواستاریم .

                                                                                                           از طرف جمعی از دوستان

 

چند روز پیش بالای درب دانشکده فیزیک دانشگاهمون اینو دیدم:

 پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی است

 فرزانه عزیز ما را در غم خود شریک بدان.

  دوستانت در دانشگاه

  • جوونهای پفک نمکی الآن که من و شما باشیم دیگه سلیقه جوونهای روغن کرمونشاهی و فلان چیز بمانجایی رو نداریم:

دیگه چ...فیل وجود نداره.الآن ما کورن می خوریم!

قدیما کتلت بود حالا رولت فیله و پنیر (چه افتضاحی!)

قدیما کاهو سکنجه بین بود، حالا کافی میکس، کافه گلاسه، قهوه برزیلی، چای سبز و البته زهرماری...

  • جوونهای الآن دیگه دوستاشونو از بین هم جنس ها و هم کلاسی هاشون انتخاب نمی کنن. دیگه گذشت اون زمون که علی و جواد تو مدرسه کنار هم می نشستن و با هم دوستای خوبی هم می شدن.الآن کامبیز با میترا جون دوست می شه. اولی 19 سالشه و دومی 17 سال داره.همکلاسی ها هم خیلی مرام بذارن یه سلام و علیکی با هم می کنن! تازه قدیم ترا آقا کامبیز و میترا خانم تو پارک با هم دوست می شدن و قرار می گذاشتن، حالا دیگه زحمت پارک رفتن هم نمی کشن. از تو خونه با همین اینترنت زهرماری همه چیز حله.
  • قدیما بچه ها واسه کار تابستونی و برای کمک هزینه درسی یا میرفتن شاگرد میکانیکی وای می ایستادن یا توی یه آب میوه فروشی کار می کردن. بعضیا پادویی میکردن و اونهایی که باباشون یه دفتر دستکی دکونی چیزی داشت میرفتن ور دست باباهه!اما درسته که اینجا ایرانه، اما حواستون باشه که قرن، قرن 21 امه...

حالا دیگه شازده پشت PC اش میشینه و با تی شرت تنگ و ترش همراه با یه لیوان قهوه برزیلی، زیر باد کولر گازی پوستر طراحی میکنه!

  • یه زمانی بود ملت 400 نفری تو یه حوض کلو کثیف می پریدن و تو سر و کول هم می لولیدن و اسمش رو هم می گذاشتن آب تنی. حالا آقازاده که پاشو تو استخر با بلیت 000/20 تومنی می گذاره یکی با حوله سرشو می گیره، یکی با حوله تهشو می گیره، یکی براش کیسه میاره که ...توش بگذاره . اون یکی در کمدشو براش باز میکنه.وقتی هم که قابلمه شازده به آب خورد دوباره راهیش میکنن و تا دم در بدرقه اش می کنن که آقا قبل از اینکه سوار پرشیاش بشه سرما نخوره!
  • نکته قشنگ بعدی اینه که قدیما ملت لباس می پوشیدن تا اعضا و جوارحشون رو بپوشونن، اما الآن لباس می پوشن که ...رو....
  • جوونهای قدیم اهل کشتی و ورزش زورخونه ای بودن، الآن بیلیارد و اسنوکر مده!

البته کانتر و گیم نت هم همون نقش مساجد قدیم رو بازی میکنه واسه جمع کردن جوونهای مجل!

·    یه زمانی رستورانهای سنتی با تخت و موسیقی سنتی و نور ملایم صدای آب آبشار مصنوعی مورد پسند بود. حالا کافی شاپها و فست فودها با فضایی تاریک- تا چشم چشم و نبینه- و دکوراسیون قرمز- تا چش و چارت درآد-  همراه با موسیقی سرسام آور و البته فلاشر سفید- تا نور از تمام اعضا و جوارحت بیرون بزنه- مد شده که البته دارای صندلی هایی به قطر 2 سانتیمتر مربع می باشد تا موقع خوردن یه لیوان زهر ماری انقدر این پا اون پا بشی که بلکه یه لپت جاشه!  

اما با این همه یادمون باشه، هرچند قرن بیست و یکمه اما اینجا هنوز ایرانه!

                                                                          عیدهاتون مبارک

 

 

             

                         

نظرات 21 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 10 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:31

شما یه کم + نگر باش.

بالا تر گفتم از زمین و زمان شاکی نیستم.شما هم یه کم خودتو معرفی کن؟!

فرهاد... یکشنبه 10 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:59 http://mirror.blogsky.com

تبریک... نه به مناسبت عید... به خاطر تفکرات قشنگت... هر وقت بنویسی می خونم... آره... قدیما قشنگتر بوده... ولی ما چاره ای نداریم جز اینکه تو زمان خودمون زندگی کنیم...
مراقب خودت باش...
یه جمله برات می نویسم خوب بهش فکر کن:
مانند مار هوشیار باش و مانند کبوتر ساده...
خدا یارت...

مردم یواش یواش به سنتهاشون بر می گردن.اما یه کم صبر والبته آگاهی می خواد:
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری دانی که رسیدن هنر گام زمان است
آبی که بر آسود زمینش بخورد زود دریا شود آن رود که ژیوسته روان است
دردا و دریغا که در این بازی خونین بازیچه ایام دل آدمیان است...

منصور یکشنبه 10 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:00 http://toranj.blogsky.com

با سلام
کدوم محمد هستی؟ یادم رفته
قشنگ بود. یاد پستهای قدیم خودم افتادم. تریپ شاکی بودن از زمین و زمان و غیره !
فقط یک ایراد !
این پسره استخری که شما توصیفش کردی میاد بیرون که سوار پرشیاش نمیشه ! لااقل پرادو!
آخریش هم خیلی قشنگ بود! روی صندلی بزور یه لپت جا میشه !واقعا همینطوره !

در ابتدا از لطف شما ممنونم
در انتها من م.ش هستم!
ضمنا من از زمین و زمان شاکی نیستم!صرفا یه سیخونک بود...

محمد امین یکشنبه 10 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:25

یه قول قدیمی ها:غصه وچ... یه قیمته.

راستش و بخوای منظورت و نفهمیدم

رسول یکشنبه 10 دی‌ماه سال 1385 ساعت 17:12 http://totanj.blogsky.com

خوب بود یه سری مطلب دیگه رو هم اضافه می کردی:
طرف دانشگاه تهرانیه ولی هر روز تو قهوه خونه ی پایین پلی تکنیک تلپه.
یا مثلا اون یکی که میگه آره من تا امروز که ۷۳! تا سیگار کشیدم چ.. پک بوده تازه فهمیدم اگه دودش رو بیشتر بدم تو چه حالی میده.
یا مثلا اون یکی که بر میگرده میگه من همه دخترهای(!) دانشگاه هاتون رو می شناسم و تازه به این هم افتخار می کنه. کلی وقتش رو روی صحبت و دنبال کردن این چیزها تلف( به معنی واقعی کلمه) می کنه. یا مثلا میگه دخترا فقط به این درد می خورن که...شون.
تازه اینا کسانی بودند که با خود ما بزرگ شده اند.
بقیه ی جماعت که ول معطل هستند ...
ارزش ها عوض شده. یعنی واسمون عوضش کردند. آخونده اون روز تو مسجد دانشگاه می گفت مردم به خاطر اینکه می نشینند پای تلویزیون نمی یان مسجد. باید تلویزیون رو تعطیلش کرد.
یکی نیست بگه: برادر محترم . اگه طرف بیاد مسجد بهش بیشتر از اینکه بشینه پای تلویزیون حال بده مطمئن باش میاد مسجد. وقتی می شینی واسه جوون ۱۵ ساله به لحن ملاها و طلبه ها صحبت می کنی خب بدش میاد دیگه. یا مثلا این دبیر اندیشه اسلامی ما! از بین هر ۱۰ ها کلمه اش من ۷ تاش رو نمی فهمم. اصطلاحات خفن به کار می بره و فکر می کنه که آره این جوری ملت فکر می کنن خیلی بارشه. صحبت امام چی داشت که مردم اون زمان عاشقش بودند؟!
می دونی تا وقتی تو تفریحی سالم جای این کارها برای این افراد تعریف نکردی حق نداری بگی چرا این کارها رو می کنند! یعنی به نظر من یا باید رو به این کارها بیاری یا نیاری! می فهمی؟ یعنی اون ورش تعریف شده نیست. خب حالا من این کارها رو نکردم چی کار کنم؟! البته تو اینقدر هم دید منفی نداشتی ولی من دلم از دست این جماعت خنگ به درد اومده بود!
هنوز دیر نشده ولی یه کار درست حسابی می خواد که عمرا تو ایران از این کارها انجام نمیشه! شما هم خودت رو ناراحت نکن . شما خودت سالم باش بقیه رو دایورت کن به....
در دیاری که
دل مردمش
از شک به هم لبریز است،
در دیاری که
گل زینتی اش خشخاش است،
پونه بودن سخت است!..
در دیاری که
همه دزد و دغل باز و
ریاکار و کثیفند،
همه بی همه چیزند،
همه ابلیس اند،
آن که از درستی سخن می گوید،
بوف نفرین شده ای،
بدبخت است!
سخت است!
سخت است....

اینایی که با ما بزرگ شدن مسئولیتشون با ماست؟با کیه؟ من و شما دوستاشون بودیم یا نه؟چقدر سعی کردیم؟اما خودشون هم باید یه کم....

علیرضا یکشنبه 10 دی‌ماه سال 1385 ساعت 18:43 http://www.toranj.blogsky.com

محمد جان
چند وقتی بود تو برهوت پستای وبلاگا حوصله کش نمیومد که دستگیر چشام بشه و تا آخرش رفیق راه ، نیمه راهی میکرد و منم کورکورانه هول اونکه وبلاگ بعدی چی نوشته ، قید این یکی رو می زدم و باید یه زری هم به عنوان نظر و عقیده بلغور کرد و این حق اظهار رو که لا اقل یه جا تو این قرن و مملکت برام قائلند، اونم تازه با التماس ، پاس بدارم ! گویا عرف دیپلماتیک این سرزمین بی صاحابه !!! ولی این بار ، یه بار ، دو بار ، سه بار ، ... بابا لامصب چند باره راضی می شی !!!بعد با خودم قرار گذاشتم که اقل کم هرچی خوندم به این مخ فشار بدم بلکه شعری در مورد اون پیدا کردم و اینجوری بتر( هم بهتر و هم بدتر ! ) شه ، اینجا بی خیال شدم چون . . . ! ! !
منم یه چیزی بگم؟؟؟
یه دوره ای این فضای مجازی ، مجالی بود برای خوندن و حالا مجانیه برای پر کردن !!! همه سرانه مطالعه غیر فیزیک و ریاضیمون(اکثرآ ! ) به همین دو خط تایپ افاضات رفقای همجنس و یه کلاس بود !!! نمیدونم تغییر جنسیت عامل بود یا کلاس بقیه رفت بالاتر ! حکایت این شکایت از هموناس که تو نوشتی ، حالا میخوان به تیریج قباشون بر بخوره و بگن : کل اگر طبیب بودی ، حتی یه تا مو هم نباید کم بشه !!!ولی وبلاگامون زود زرد شد ، خزون تایمش نیومده بود ! مگه جز این نبود که همه کسمون خودامون بودیم ، مگه کی و کدوم غریبه واسمون نظر می ذاشت که ندونستیم از چی و واسه کی بنویسیم ،یه مدت عشق و عاشقی شد موضوع روز این خراب شده و مام مثل چندتا ندید بدید و آب از دهن چکیده ، دست و پا و سر و کله و همه جامون رو گم کردیم که چی ، که یه آدمای تازه ای دیدیم که یه چیزایی از ما اضافه تر دارند و جاش یه چیز دیگه ندارند !!! شعر نوشتیم ، شر نوشتیم ، سس و شر نوشتیم !!! خودم رو تبرئه نمیکنم ، منم جزو محکومین ! ولی باز الحمدلله که همینم بود که از هم خبردار باشیم ، بفهمیم که زنده ایم و نیازی به پارچه ترحیم مدرن نیست ، هنوز همه دارند می پرند ، فعلآ نیازی به یاد سپردن نیست!!!
حیف اینجا ایران نبود ، ایرانش نکنیم !‌ ! !
اینا رو با خوندن پست تو فرایادم( یاد و فریاد !‌) اومد !

می خواستم در مورد وبلاگهامون هم بنویسم.گفتم شاید به بعضیا که خیلی خیلی هم کمند بر بخوره.بعضیای من اینجا از نصف انگشتان یک دست هم کمتره!اما خوب دیگه....
وبلاگهامون داره به سمت جلب مشتری میره.راهو گم کردیم.ما مثل خیلیا نیازی به مشتری های اینجوری نداریم.البته یه کمی از این حرفها رو تو پست اولم (بعد از کنکور:اندر اوصاف وبلاگ و وبلاگ نویسی)گفتم.
ضمنا تا نگرفتنت یه کم آروم تر بنویس(وبلاگتو میگم!)

محمد رضا یکشنبه 10 دی‌ماه سال 1385 ساعت 19:30

سلام اولا چه عجب بعد چند وقت نوشتی ثانیا یه طوری نوشتی که احساس می‌کنم از یه جایی دلت پره راستی این همه شکایت از خود جالبه چون به نظر من اون جوون ها که گفتی خودمونیم راستش فکر می کنم باید یه کم به خودمون شک کنیم تا کمتر از زمین و زمان شاکی باشیم

ما از زمین و زمان شاکی نیستیم.اما سعیمون رو در جهت بهبود اوضاع می کنیم:
چون سپیداران
ریشه در خاک
می مانیم استوار
در برابر باد...

حسین دوشنبه 11 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:25 http://totanj

چرا اینجا هنوز ایرانه ؟

چون خیلی از مردم هنوز ایرانین!چون اینجا هنوز جمعیت ایرانی های ایرانی از ایرانی های غیر ایرانی خیلی بیشتره!

فرهاد دوشنبه 11 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:51

محمد... آره... ولی نه...

بالاخره آره یا نه؟

فرهاد دلشدگان دوشنبه 11 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:52

من بودم ها....

یعنی چی؟

محمد دوشنبه 11 دی‌ماه سال 1385 ساعت 13:03 http://delbareaval.persianblog.com/

من واقعا این سوال برام همیشه مطرحه که بچه ای که کرسی ندیده باشه و خر سوار نشده باشه و ..... چی از زندگی میفهمه و بچه های ما و حتی خیلی از خود ما ها.... کاش محکوم به انتخاب روزگار نبودیم.

شما که آتیشت از من تند تره.این که آدم در زمان خودش زندگی کنه و به فرهنگش پایبند باشه فرق میکنه با اینکه در زمان حال ولی به سبک ۱۰۰ سال پیش زندگی کنه(البته ۱۰۰ رو با کمی مبالغه گفتم).درسته؟

[ بدون نام ] دوشنبه 11 دی‌ماه سال 1385 ساعت 13:19

خوندمش ...

الحمدلله...

صادق دوشنبه 11 دی‌ماه سال 1385 ساعت 18:02

محمد جان زیاد غصه این چیز ها رو نخور .
کلا دنیا ارزش غصه خوردن نداره
عید تو هم مبارک عزیزم

من غصه نمی خورم.
عید تو هم مبارک عزیییییییییییییییییییییییییییزم!!!

آرمان دوشنبه 11 دی‌ماه سال 1385 ساعت 19:52

قدیما یه چیزایی رو بورس بوده و الان یه چیزای دیگه! دلیل نمیشه که چون گذشته یه جوری بودیم الانم همون جوری باشیم! میشه؟ .... خب البته که میشه! اگه مثل قدیما (۱۴۰۰ سال پیش) نبودیم که وضعمون این نبود!!

آداب و سنن یک ملت سرمایه های دست نایافتنی هستند که در صورت فقدان در اغلب موارد جبران پذیر نیستند.در بسیاری از کشورهای دنیا دولت ها به فکر حفظ آداب و سنن قومی هم هستن.اما متاسفانه در کشور ما مولوی و ـاون یکی رو شک دارم که عطار بود یا خیام- رو به اسم کشورهای دیگه در دنیا ثبت می کنند و ما هم صدامون در نمی آد.رو بورس بودن مهم نیست.مطابق شان بودن مهمه!!!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:03

پس سعی کن خودت هم اینجوری باشی.متناسب با شان خودت.رفتن به استخر ۲۰۰۰۰ اشکالی نداره ولی به شرط اینکه در حد و حدودت باشه.حالا استخر ۱۰۰۰۰۰تومنی برو.البته به شرط اینکه واقعا بخواهی استخر بری.



این پستت آرامش قبل از طوفان بود ؟

عجبا!!!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:06

بابا ما وضعمون انقدر هم بد نیست. هنوز خیلی چیزها ایرانی مونده.ان شاء الله اینا هم داغون....نمیشه!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 16:52

آری اینچنین است ای برادر ...

چه نیم . معلول رو دیدن سادست . علت چیه ؟ با لحن ملا حرف نزنند تمومه ؟؟

محمد سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 17:14 http://delbareaval.persianblog.com

من دیشب فهمیدم شما کدوم محمدی. وقت کردی به آدرس زیر برو؛ خیلی عوض نشدی فقط اون موقع یکن سوختی!

http://delbareaval.persianblog.com/1385_9_delbareaval_archive.html#5981671

محمد مهدی دلبری چهارشنبه 13 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:14

-بابا سخت نگیر دنیا همینه دیگه
- مواظ باش ها!! به اینترنت توهین نکن!!!
- پوستر طراحی کردن چه ربطی داره؟!
-آقازاده با بلیط 20000 تومنی رو موافقم.
- خوب فقط همین بود مشکلات ما دیگه؟!!!!
- باز هم ایران عزیز ما.

احمدی نژاد شنبه 16 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:40 http://ahmad66.parsiblog.com

علی سعیدی یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:49

تو فکر می کنی خودت تا حالا چه کار کردی (در حد خودت) در راستای حل این موضوع برای خودت یا غیر خودت؟!؟!؟!؟!






یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد