مینویسم همه ی بی تو بودن ها را...

 

خلاصه شده؛  پنج شنبه ٫جمعه ی این هفته به برنامه کوه گذشت. تا حالا کوه رو تو شب تجربه نکرده بودم. یه مدتی که میگذره دیگه هیچ صدایی به جز صدای پات نمی آد. نمی دونی چه حالی میده.... حدودا دو ساعته رسیدیم شیرپلا ٫شب اونجا خوابیدیم و بعد هم صبح۴ ساعته رسیدیم توچال. همیشه تو این مسیر به این فکر می کنم که مردم عصر های قدیم با چه جون کندنی مسافرت می کردند. با اینکه کلی کار داشتم تن به این برنامه دادم. به نظرم لازمه. چون ما آدمها همیشه وقتی می خوایم یه کاری که وقت گیره بکنیم میریم از یه برنامه ی دیگه می زنیم٫ در صورتیکه اگه دقیق نگاه کنی می بینی خیلی از وقت هات به بیهودگی گذشته که می تونستی از اونها استفاده کنی٫ به جای اینکه از تفریحاتت بزنی. اصلا فشار رو قبول ندارم. حالا از دو ماه پیش تا الان یه کاری رو نکردی ٫ هر شب بیدار می مونی ٫ خودت رو خفه می کنی که  بتونی انجامش بدی. آخر سر هم ممکنه بتونی ولی آیا واقعا ارزش داغون کردن خودت رو داشت؟! برای من که هیچ چیزی ارزشش از خودم بالاتر نیست.

دوستان داشتند از دست می رفتند. واقعا ترسیدم. یه چند روزی بود با یه سری بد حرف زدم. کلی از قرارهام رو باهاشون به هم زدم.( بعضا برای بار دوم و سوم) .ملت از دستم شاکی شده بودند. با اس ام اس یا تلفن از دل خیلی هاشون درآوردم ولی هنوز هستند کسانی که..... یه بنده خدایی یه روز بهم گفت رسول تو ارتباطت با افراد مختلف خیلی فکر می کنی و این باعث میشه از دست بدیشون. ما کار خودمون رو کردیم و اون دوست رو از دست  دادیم. تجربه این شد که دیگه راجع به رفاقت هام فکر نکنم. حالا می بینم این عدم فکر داره کار دستم میده. میانه رو باید پیدا کرد....

می خوام یه بخش سیاسی هم به وبلاگم اضافه کنم و تو هر مطلب یه خبر جالب رو از این ور اون ور بنویسم توش. چون تقریبا تمام اخبار بازتاب و بی بی سی فارسی رو دنبال می کنم:

خبرگزاری آسوشیتدپرس به نقل از مقامات شرکت کننده در مهمانی ناهار شرم الشیخ مکالمات رد و بدل شده را این گونه گزارش کرده است:    منوچهر متکی وارد مجلس می شود و به عربی می گوید: "السلام علیکم"، کاندولیزا رایس به انگلیسی سلام می دهد و به آقای متکی می گوید: "انگلیسی شما از عربی من بهتر است". احمد ابوالغیط، وزیرخارجه مصر وارد می شود و به منوچهر متکی می گوید: "می خواهیم مجلس را گرم کنیم"، آقای متکی در پاسخ به انگلیسی می گوید: "در روسیه، مردم زمستانها بستنی می خورند چون بستنی از هوا گرمتر است"، کاندولیزا رایس هم در واکنش به این جمله می گوید: "همین طور است".

آنکه بی جرم برنجید و به تیغم زد و رفت      بازش آرید خدا را که صفایی بکنیم....

نظرات 7 + ارسال نظر
رضا شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 23:43 http://moghaddam.ir/nahan

توچال شبانه خیلی صفا داره

آقا سجاد شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 23:49

۱)انسان دینامیک ترین موجود خداست . خیلی سخته باهاش بهترین برخورد رو داشتن . این یه وقتی مشکل من هم بود ولی احسان شعردوست بهم می گفت اینقدر این روابط انسانی رو انگولک نکن ... و نکردم .
۲)می گوید : <ازمن سیر خواهی شد>زبانش لال / آیا کسی از شعر حافظ سیر خواهد شد ؟ - محمد علی بهمنی (شعر شب ۲۰)
۳)خوشم میاد ما رو به هیچ جات حساب نمی کنی ٬ البته این مصداق بند اول نوشته ات نیست ها ٬ اشتباه نشه .
۴)نمی تونم این نوشته ها رو با قیافه ات تطبیق بدم !
۵)زت زیاد

علیرضا یکشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 19:19 http://toranj

اگر چه نزد شما تشنه ی سخن بودم
کسی که حرف دلش را نگفت من بودم
دلم برای خودم تنگ می شود آری
همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم
نشد جواب بگیرم سلام هایم را
هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم
چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را ؟
اشاره ای کنم انگار کوهکن بودم

حسین یکشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 21:42 http://totanj

خیلی صفا داشت اقا رسول

احتمالا مهمانی شام بوده نه ناهار

محسن دوشنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 08:00 http://www.piale.blogfa.com

خسته نباشی
این که رفتیم شبانه نبود. یه بار شب تا خود قله می ریم اونوقت میفهمی شب یعنی چی.
هر کسی ارزش گفتن کلمه دوست رو نداره!

حسام دوشنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 18:14

سلام. یکی از رفقا یادش رفت که به ما هم بگه بیاییم کوه. از مشکلات رفاقت اینم هست دیگه! وقتی هم smsزدیم که شکایت کنیم اون یکی رفیقمون گفت منم یادم رفته چک کنم که گفته یا نه! نمی دونم چرا اینجور جاها همه ی رفقا همه چی رو یادشون میره!!!
امیدوارم توی رفاقت و دوستی با رفقات صادق باشی...
دلی که غیب نمای است و جام جم دارد/ ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد...
یا علی

...مهم نیست دوشنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 22:33

سلام. یه چیز خیلی قشنگه ..چون خودم خیلی این کار رو دوست دارم اره منظورم فکر کردن اونم به چیزاییه که اگه بی مهبا از کنارش بگذری مطمئنا ضررمی کنی.ابه امیداینکه خصلتای خوب روبیشتر پرورش بدیم... درضمن اینکه یادی هم از دوستای قدیمی کنیم....
درپناه حق.........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد