زد و رفت....

آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت       در این خانه ندانم ز چه سودا زد و رفت

خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد           تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت

دل تنگش سر گل چیدن از این باغ نداشت            قدمی چند به آهنگ تماشا زد و رفت

چه هوایی به سرش بود که با دست تهی            پشت پا بر هوس دولت دنیا زد و رفت

 

نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت             پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت

کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد                  خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت

درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد                آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت

خرمن سوخته ی ما به چه کارش می خورد       که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت

رفت و از گریه توفانی ام اندیشه نکرد              چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت

بود آیا که ز دیوانه ی خود یاد کند؟                  آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت!!!!

رفتیم

امروز 5 شنبه یک روز زودتر.
دل شور میزنه.
حلالم کنید.ممنون

هر از چند گاهی...

۱.چیز مسخره ای که تابستون تو دانشگاه ما باب شده کارت تردده! یعنی شما باید تو دانشگاه در طول تابستان یک کار تعریف شده مثل کلاس و پروژه و این حرفا داشته باشی تا این کارتو بهت بدن و شما بتونی بری تو! این هم محیط فرهنگی مون! من دوست دارم برم بشینم تو کتابخونه و سایت و اصلا اومدم دوستام رو ببینم معنی نداره! یکی از رفقا که با کلی دعوا و اینکه پروژه ام مونده و باید برم تمومش کنم و .... وارد دانشگاه میشه و می ره می بینه سایتشون تعطیله و با کلی اعصاب خوردی بر می گرده ٫ وقتی به حراست دم در میرسه و موضوع رو میگه حراست میگه : خب این رو از اول میگفتی٫ مسئول سایتتون رو هم صبح خودم راه ندادم!!!!

۲.عراق برد ٫ بایدم می برد. به شبکه ۳ هم اس ام اس اش رو زده بودم. سیاست می گه عراق این دوره باید قهرمان بشه! یکی پرسید چرا عراق باید قهرمان بشه؟ ٫ گفتم چون سیاست می گه ٫ گفت سیاست چیه؟ گفتم اون چیزی که می گه عراق این دوره باید قهرمان بشه....

۳.گور بابای هرچی سوسیس و کالباس و فست فوده!! ۴ روز ما رو با کلی بدبختی و رکورد زدن زمان طی کردن فاصله اطاق خودم تا دستشویی الاف کرد ٫ خلاصه کلی حالم بد بود.... دیگه عمرا از این کوفتی ها نمی خورم٫ فقط چلو کباب خودمون.

۴.مسافر جهادی هستیم٫ وقتی یه نفر مثل من شروع کنه راجع به یه چیز مهمی صحبت کنه و حق مطلب رو ادا نکنه گند زده ٫ واسه همین زیاد وارد بحث خود جهادی نمی شم ولی به یاد می آرم روزهایی رو که خودم وقتی این ماجرا رو می شنیدم و یا عکس هایی مانند عکس پایینی خودم رو می دیدم می گفتم: بابا این آدما رو شست و شوی مغزی دادند و اینا اصلا زندگی نمی دونند یعنی چی و خلاصه کلی ننگ آدمای امل مذهبی رو می بستم بهشون ولی حالا دیری نپاییده که می بینم اصلا این خبرا نیست و خودم هم یکی از اونا شدم و به این رسیدم که تو هر جمعی همه جور آدمی هست ٫ ولی ما اگه تو اون جمع باشیم آدم خوبا رو می بینیم و اگه نباشیم آدم بد ها رو.....

                

 

اینقدر قوی هستم که اونی باشم که خودم می خوام نه اونی که بقیه فکر می کنن یا می خوان!

هی فلانی زندگی شاید همین باشد

سلام

 

 

1-     هنوز هم داره میگذره. به سرعت برق و باد !! انگار همین دیروز بود پست دادم .

2-     تازه چند روزه از دست پروژه راحت شدم. اونم چه جوری. رفتم پیش استاد تحویل پروژه ؛ حالا شانس ما استاد بد جوری فوتبالی از آب در اومد . بعد باخت ایران به کره نوبت من بود . حالا بماند که در طول بازی چه گذشت به بچه . بعد باخت ایران هم که یه ساعت تعطیل! نوبت من که شد داشت اخبار مرور می کرد. با کلی شور شوق رفتم تو اتاقش برای تحویل و توضیح پروژه . دریغ از یه نگاه.JAST NEWS !

3-     یه مشهد دو قسمتی .

قسمت اول:دانشگاه. اولین اردو با دانشکده / خوش گذشت / جای هر که نبود خالی.

قسمت دوم: هم خانواده مشهد بودن هم بچه های دبیرستان مون / مشهد تلخی بود...

4-     این مدت خیلی چیزا یاد گرفتم ./ حتی بودن با بعضی ها آموزنده ست . دیدن فطرت های پاک ... (!)

5-     تابستون نا جوانمردانه کوتاست !/ تموم شد / انگار فردا شروع کلاس هاست .

6-     سوخت ، کار من نیست .

                مانده تا برف زمین آب شود

                مانده تا بسته شود این همه نیلوفر وارونه چتر

                نا تمام است درخت.

7-     مسافرت جهادی. یک دنیا حرف.

8-     اگر چه من به چشم تو کمم ، قدیمیم ، گمم ،

                                                              اما من از تو ای که  بد کردی با من  گله می کنم ،    

                                                                   دل نمی کنم   ... 

      ۹- 

                  منم، منی که دیگر هیچ چیزی را دوست نمی دارم

                  به نشان نا رضایتی از امر تغییر پذیر.

                  نفرت هم نمی ورزم به هیچ چیز

                   به نشان نارضایتی تمام عیار از امر تغییر ناپذیر.   

 

عیدتون مبارک

‌::: من کنت مولا فهذا علی مولا 

 

تجاوز‌های روحی...

صدای واضح صداقت رو باور نمی‌کنم، پستی ِ آدما رو درک می‌کنم و تصمیم برای خیانت کردن می‌گیرم. حالا عدالت تا حدی معقول شد. چه کوتاه فکر بودم در انتخاب کفه‌ی ترازو!!
حقم نیست این همه تجاوزهای روحی.... که حتی روزمرگی من شده‌اند.

حالا منظور کیلیف برتون رو از آهنگ To live is to die می‌فهمم. ۴سال پیش چه ساده  از این آهنگ‌ها می‌گذشتم. حالا که توی این شرایط هستم، کاری هم از دستم بر نمیاد پس باید سعی کنم نهایت لذت رو ازش ببرم... درست مثل زنی که می‌گفت: ‌وقتی دارن بهت تجاوز می‌کنن و کاری هم از تو ساخته نیست سعی کن تا می‌تونی لذت ببری.

در عمق بی‌وفایی دست‌وپا میزنم.. ظاهراً که همونم!

اینم سوغاتی من از مشهد . سعی می کنم تو پست بعدی بیشتر درباره مشهد بنویسم: